خون

ساخت وبلاگ
آدما هرچقدرم که وجوه مشترک داشته باشن متفاوتن 
حتی اگر دوقلوهای همسان باشن...
حتی اگر از یه خون و یه پدر و مادر باشن و توی یه خانواده با یه فرهنگ بزرگ شده باشن...
نمونه ی بارزش من و خواهری کوچیکه!
هر چی منم اون نیست هر چی اونه من نیستم :)
اون تممممییییز، خانه دار، منظم، خوش لباس،درس نخون، کمی غیر معتقد و جیگوله...
من دقیقا نقطه ی مقابلشم به حدی که به دفعات متعدد مورد مقایسه ی خانواده قرار گرفته ایم! 
مثلا من به شددددت شلخته پلخته و نامنظمم و این بی نظمی و شلختگی مثل یکی از اعضای بدنم بهم جوش خورده به طوری که اگر یه روز اتاقم مرتب و تمییز باشه مثل گربه ای که سبیل هاشو چیده باشی تعادلم رو از دست می دم و کنترل امور از دستم در می ره...
یا مثلا من موجودی کتابخوار به دنیا اومدم به حدی که اگر یک روز در حال درس خوندن یا مطالعه ی آزاد غیر درسی نباشم احساس می کنم از یه پلانگتون تک سلولی کمترم و قطعا با نوشیدن یه لیوان شیر سیانور ولرم خودمو خلاص می کنم...
و الخ از تفاوتی جات که من و خواهری داریم و باعث شده با اینکه فقط دو سال فاصله ی سنی داشته باشیم اصلا به هم نزدیک نباشیم و دنیامون به شدت دور باشه...
اما با وجود این تفاوت ها یه نکته ای وجود داره؛ اونم اینه که میگن خون آدما رو به هم وصل میکنه. من و خواهری هر چقدرم متفاوت باشیم و دچار تضاد و برخورد بشیم بازم یه چیز نامریی مارو به هم وصل می کنه و نمی ذاره از هم بریده بشیم و این اتصال توی اوج زمانی که هر کدوم نیاز به حمایت همدیگه داشته باشیم مشخص می شه... اتصالی که با یه غریبه هرگز برقرار نمیشه حتی اگر با یه نفر در حدی صمیمی بشی که بعضی روزا حس کنی ممکنه از خواهرت بهت نزدیک تر باشه؛ اینو زمانی می فهمی که اون غریبه توی دوراهی آبروی تو و منافع خودش دومی رو انتخاب می کنه :)
خانواده تونو دوست داشته باشید و به خاطر هیچ تفاوتی اونا رو از زندگی تون حذف نکنید چون جایگزینی ندارن :) 
نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 14:04