شنبه ۱۰ تیر ۰۲
همه یه رفیق دارن که هفته ای چند شب از بی صفتی فلک بو قلمون دلش میگیره و فشار مشکلات زندگی به مغزش میزنه و از اینکه دخترای بد شانس دارن و همه ی دنیا به کامشونه حرصش میگیره زنگ میزنه به رفیقش میگه میخوام خراب بشم بلکه زندگیم از این ب*گایی در بیاد؛ دوستشم که میدونه این هیچ گوهی نمیخوره خیلی ریلکس میگه باشه برو خراب شو اصلا منم میام با هم بریم نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ...... برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 43