حضرت شانس

ساخت وبلاگ

نشستم پشت پنجره و هوای نم زده ی اول زمستونو با چشمام مزه مزه می کنم...

یه کبوتر بال بال می زنه و روی میله ی پشت پنجره جا خوش می کنه...یه بااادی زیر پر و بالش می اندازه ،سرشو کج می کنه زل می زنه به چشمام...منم جوگیییییییر ذوق زده نیشمو براش باز می کنم.

سرشو به جهت مخالف کج می کنه و یه نگاه دیگه به انسان خل و چلی که پشت پنجره نشسته براش ذوق کرده می اندازه و روشو بر میگردونه پشتشو میکنه به پنجره و من ... یه حرکت به دم و تالاااااپ یک عدد فضله ی درست و حسابی رها میکنه روی طاقچه ی پنجره و بدون هیچ نگاه دوباره ای پر می زنه می ره ...

منم پشت پنجره از خنده پخش زمین می شم و به خوش شانسی خودم ایمان میارم ... :)))

نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 12:29